Sunday, January 25, 2015

معلومات عمومی در باره بهداشت روان

مشکلات ریز و درشت ، تحولات سریع اجتماعی، فشارهای اقتصادی، دغدغه های روزمره، استرس ها و فشارهای عصبی به نحوی زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده است که گاه به تنهایی قادر به حل مشکلات خود نیستیم و باید از مشاور، روان شناس، مددکار اجتماعی و یا روان پزشک کمک بگیریم.
مشکلات ریز و درشت ، تحولات سریع اجتماعی، فشارهای اقتصادی، دغدغه های روزمره، استرس ها و فشارهای عصبی به نحوی زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده است که گاه به تنهایی قادر به حل مشکلات خود نیستیم و باید از مشاور، روان شناس، مددکار اجتماعی و یا روان پزشک کمک بگیریم. واقعیت این است که با وجود افزایش اطلاعات عمومی از مسائل مربوط به بهداشت روان هنوز بسیاری از ما نمی دانیم دقیقا فرق بین روان شناس بالینی و روان پزشک و مشاور یا مددکار اجتماعی چیست. با شناسایی دقیق عملکرد هر یک از این متخصصان در حوزه خود قطعا همه ما بهتر خواهیم توانست مشکلات خود را در ارتباط با حوزه تخصص کارشناسان مختلف حل کنیم.دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران آشنایی مردم با حیطه های مختلف روان شناسی را یک ضرورت توصیف می کند و می گوید: آشنا کردن مردم با تخصص کارشناسان و دادن تعریف صریح و صحیح از وظایف آن ها کمک شایانی به حل بسیاری از مشکلات می کند به ویژه این که در حوزه مسائل روانی اگر فردی به جای این که پیش مشاور برود از روان پزشک کمک بگیرد، دچار مشکل خواهد شد و زندگی اش تحت تاثیر این تصمیم گیری نادرست قرار خواهد گرفت.اصولا در جامعه، وظیفه یک جامعه شناس ارائه نظریات برپایه شناسایی و درک مشکلات و مسائل شهری و اجتماعی است.
به عنوان مثال یک جامعه شناس در یک جامعه کوچک مثل یک شهر کوچک مسائل را بررسی می کند و نظر می دهد که با توجه به وضعیت مردم و مشکلاتی که دیده است طی ۲۰ سال آینده مردم با چه مشکلاتی دست به گریبان خواهند بود و معضلات مردم چه سمت و سویی خواهد داشت و به کجا خواهد رسید. از این جا به بعد مددکار اجتماعی با شناسایی و درک آسیب هایی که جامعه شناس آن ها را متذکر شده است، برنامه ریزی و تلاش می کند که با اقدامات پیش گیرانه مانع تشدید آسیب ها شود. در واقع در تمام دنیا مددکاران اجتماعی براساس نظریه های جامعه شناختی روی مسائل اجتماعی برنامه ریزی می کنند. هم چنین دکتر علی پژوهنده، روان شناس و مشاور نیز در این باره به خراسان می گوید: مددکاران اجتماعی رشته ای با این عنوان را تحصیل کرده اند تا در کنار دیگر خدمات روان شناسی خدمت ارائه دهند.تصور کنید در یک مشاجره خانوادگی نیاز به مداخله روان شناس یا روان پزشک وجود ندارد بلکه وجود یک مددکار اجتماعی کافی است تا در مراجعه به محیط زندگی و شناسایی فرهنگ خانواده، مشکل را ریشه یابی و برای حل آن تلاش کند.درباره فرق بین روان پزشک و روان شناس باید گفت روان پزشکی شاخه ای از علم پزشکی است در حالی که روان شناس بالینی یکی از رشته های علوم انسانی است.
دکتر اقلیما توضیح می دهد: تشخیص بیماری به عهده روان پزشک است و هیچ کس به طور مستقیم نزد روان شناس نمی رود. بلکه ابتدا روان پزشک او را معاینه می کند و سپس نزد روان شناس می فرستد. روان پزشک حق مشاوره ندارد بلکه در صورت نیاز دارو درمانی کرده، فرد را به یک روان شناس بالینی معرفی می کند. از آن جا که روان پزشک قادر به تشخیص بیماری است داروی مورد نیاز فرد را تجویز می کند و فرد و خانواده اش پس از مراجعه به روان شناس بالینی آموزش می بینند که چطور باید با تغییر رفتار، روند بهبودی بیماری را تسریع کنند. روان شناس بالینی شرح حال بیمار را هر هفته با خانواده بررسی می کند و روند بهبود را به اطلاع روان پزشک می رساند تا مطابق روند بهبود، داروها کم یا زیاد شود. توجه کنید که دارو درمانی به تنهایی نمی تواند مشکل روانی فرد را حل کند زیرا جامعه، خانواده و محیط کار از مشکلی که برای بیمار به وجود آمده اطلاع ندارند و بنابراین فرد با مصرف دارو ممکن است فقط به عوارض داروها دچار شود و بهبود پیدا نکند.
وی تاکید می کند برای درمان بیماری هایی موسوم به «سایکوز» که اختلالات روانی حاد و مزمن می باشد مراجعه به روان پزشک نیاز است اما برای درمان اختلالات خفیف مثل افسردگی، اضطراب که عملکرد کلی فرد را مختل نمی کند یک روان شناس بالینی می تواند کمک کند در واقع حیطه کار روان پزشکان تجویز داروست تا تغییرات شیمیایی ناشی از بیماری در مغز فرد اصلاح شود و با توجه به روند بهبود ، میزان دارو کم یا زیاد شود. تقریبا در هیچ یک از بیماری های روانی دارو، درمان نهایی نیست بلکه روان درمانی در کنار روان پزشکی به فرد کمک می کند تا بر بیماری اش فایق آید. کار روان درمانی درتخصص روان شناس بالینی است اما در رشته مشاوره خانواده باید گفت که این حیطه بسیار تخصصی است و افرادی که این نوع مشاوره را می دهند باید دوره های ویژه را گذرانده باشند.
این حیطه بسیار تخصصی فقط در اختیار کسانی است که دوره های آن را دیده باشند و پزشک عمومی، روان شناس بالینی و حتی روان پزشک حق دادن مشاوره به مراجعان را ندارند مگر این که صلاحیت آن را داشته و دوره مشاوره را گذرانده باشند، اما متاسفانه هم اکنون مشاهده می شود که افرادی بدون کمترین اطلاعاتی در این زمینه و صرفا با تکیه بر تجربیات خود مشاوره می دهند و مشکلاتی را برای مردم به وجود می آورند. متاسفانه موارد زیادی مشاهده می شود که خانواده ها براساس پیشنهاد یک فرد غیر متخصص دچار آسیب هایی شده اند که گاه غیرقابل جبران است.این حیطه بسیار گسترده است و نه فقط یک فرد بلکه یک یا چند خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد و یک پزشک عمومی به هیچ عنوان حق مشاوره ندارد و یک روان پزشک که دوره های مشاوره خانواده را نگذرانده نمی تواند مشاور خوبی باشد. متاسفانه گاه مشاهده می کنیم که روان پزشکان غیرمتخصص حق مشاوره های سنگین می گیرند و در قبال آن یک برچسب به فرد می زنند در صورتی که مشاور اصلا حق تشخیص ندارد.
او با کمک خود فرد تلاش می کند راه حل پیدا کند. مشاور برای احساس ظرفیت حل مشکل در فرد هرگز به مراجع خود به چشم بیمار نگاه نمی کند و تشخیص بیماری نمی دهد بلکه با طرح سوالاتی سعی می کند مشکل او را ریشه یابی کند و با کمک فرد راه حل را پیدا کند. هم چنین دکتر اقلیما درباره مشکلات می گوید: در همه جای دنیا گفته می شود بین ۸۰ تا ۸۵ درصد مردم مسئله دارند و باقی دچار اختلال روانی هستند. درصدی که دچار اختلال روانی هستند باید به روان پزشک مراجعه کنند و اکثریت مردم در مراجعه به مددکار اجتماعی یا مشاور می توانند مسئله خود را حل کنند.
در واقع مردم دچار مشکلات ارتباطی با اطرافیان، نبود اعتماد به نفس کافی، نداشتن آگاهی درباره مسائل تربیتی و فرهنگی و از این نوع هستند.وی با اشاره به کسب و کار سودجویان در امر مشاوره تاکید می کند ،پدر و مادر می توانند مشاوران خوبی برای فرزندان خود باشند. هرکسی می تواند در زمینه ای که تخصصی دارد، مشاوره بدهد. یک مادر می تواند در زمینه آشپزی به دختر خود مشاوره بدهد، کسی که قصد خرید یک ملک دارد از یک مشاور املاک کمک می گیرد. طبیعی است که مشاوره باید در تخصص فرد مذکور باشد. اما متاسفانه در کشور ما زوجی که مشکل دارند برای حل مشکل خود به سراغ روان پزشک می روند. اغلب مردم آگاهی کافی درباره مشخصات یک مشاور ندارند و تصور می کنند یک روان پزشک چون در حوزه سلامت روان تحصیل کرده می تواند مشاوره بدهد در صورتی که اصلا چنین نیست.
این کار مثل این است که کسی که قلبش درد می کند برای درمان پیش دندان پزشک برود! مردم باید بدانند با کوچک ترین مسئله و مشکلی نزد روان پزشک نروند بلکه تلاش کنند یک مشاور آگاه و مسلط که مجوز مشاوره دارد، پیدا کنند و مسائل خود را با او حل کنند، خوب است بدانید همه ما در طول زندگی به مشاوره احتیاج داریم و کمتر کاری است که بتوان بدون مشاوره، بهترین نتیجه را گرفت.رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران درباره دلایل عدم اقبال مردم به مشاور می گوید: در شهرهای بزرگ آگاهی مردم نسبت به مسائل و مشکلات تغییر کرده و سطح زندگی مردم این اجازه را می دهد که حق مشاوره را هرقدر هم سنگین باشد، بدهند اما در شهرهای کوچک و شهرستان ها حتی برای بیماری های جسمی به موقع مراجعه نمی کنند چه برسد به مسائل و مشکلات روحی و روانی. بنابراین درصد مراجعه مردم به مشاور بسیار کم است و اغلب جوانان سعی می کنند خودشان مشکل را حل کنند. توصیه اکید ما به جوانان این است که در بسیاری از اوقات می توانند از نظرهای پدر و مادر خود به عنوان مشاور کمک بگیرند و راهکارهای آن ها را عملی کنند.
نوشته حیدر علی امیری .

No comments:

Blog Archive